تخته سنگی برای فریاد....
یک سوال مهم :وبلاگ چیست؟ وبلاگر کیست؟چند وقت واندی بود این سوال ذهنم را مشغول کرده بود.می اندیشیدم اما اندیشه ام باضربه شدیدی به بن بست می خورد.تا آن که یک روز اتفاقی افتاد.ناگفته هایم قطره قطره وانگهی فریاد شدواز قضا در گلوم گیر کرد.ومن در مرز خفه شدن.دنبال تخته سنگی می گشتم تابروم روی آن وبانگ یا ایها الناس برآورم وفریادهایم راخالی کنم ،داد بزنم،گریه کنم.که ناگهان تخته سنگ خوش ارتفاعی یافتم.القصه که فریادها هنوز درگلو بود ومن در حال خفه شدن ولی بلاتکلیف ومردد.احساس می کردم در حد روزنه بسیار کوچکی برای تنفس باز است.اما یک مشکل بزرگ برای وبلاگر شدن بود وآن چیزی نبود جز حدیث نفس . می ترسیدم حدیث نفس بگویم . این را از سید شهیدان اهل قلم آموختم.او حدیث نفس راسوزاند ومن نمی خواستم به جایی برسم که مجبور شوم caseبیچاره رابسوزانم ویاآن را از پنجره پرتش کنم بیرون.لذا در این مسیر بسیار ملتمس دعای خیر شما دوستان هستم.
دعا کنید فریاد هایم برای اولیاءالله خوش طنین باشد وفقط گوش شیطان را کر کند.چرا که خاصیت فریادهای در سکوت چنین است.
در ضمن با اندی از خواهران طلبه درصدد برگزاری یک سلسله نشسته هایی هستیم به همین نام حجره. دوست داشتیم که به یاری خداوند این نشسته ها پیرامون مسائلی باشدکه وظیفه ما طلاب است که به عنوان سربازان آقا به آن بپردازیم.خرسند می شویم که از نقطه نظرات شما عزیزان بهره مند شویم و هم اکنون نیازمند زکات علم شما هستیم.موضوع این دفعه حجاب است .فرضیه اول هم این است که اگربا یک خانم غیر محجبه روبه رو شوید واو از شما پرسید: شما چرا چادر سرتان می کنید چه جوابی می دهید؟لطفا علاوه برذکر نظر خودتان حتی المقدور مطالب مستند در منابع معتبر رانیز ذکر نمایید.ما هم قول می دهیم در اسرع وقت چکیده تحقیقات را به شما ارائه دهیم.